تنبیه
معلم برای سفیدبودن صفحه ی نقاشی ام تنبیهم کردامامن
خدایی روکشیده بودم که همه میگفتنددیدنی نیست!

باتوازعشق میگفتم ازپشیمانی واینکه آیافرصتی هست یانه؟
درجواب صدایی بی وقفه میگفت:دستگاه مشترک موردنظر
خاموش میباشد.
حکایت من حکایت کسی است که عاشق دریابوداماقایق
نداشت دلباخته ی سفربود اما همسفرنداشت حکایت کسی
است که زجرکشیداماضجه نزدزخم داشت اماناله نکرد نفس
میکشیداماهمنفس نداشت خندیداماغمش راکسی نفهمید.
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 14:14 توسط roghayeh
|